کد مطلب:314503 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

تو را به جدت مرا شفا بده
این جانب سید مرتضی موسوی كربلایی در سال 1370 شمسی به سرطان خون دچار شدم. تمام دكترها از بهبودی من قطع امید كرده بودند و پدر و مادرم هم دیگر به من اهمیت نمی دادند و همسایه ها با نگاهی تحقیرآمیز به من نگاه می كردند. تا این كه خودم به خواندن زیارت عاشورا مشغول شدم. در سال 71 بود كه شب تولد آقا قمر بنی هاشم علیه السلام، موقع نماز مغرب فردی آمد و گفت: كه شما فردا ظهر ساعت 30: 12 در حرم حضرت شاه عبدالعظیم علیه السلام باشید تا من بیایم. من روز بعد همان موقع در حرم بودم كه دیدم این آقا تشریف آوردند و به من گفتند: بیماری ات چیست؟ گفتم: سرطان، بعد به من گفتند: اگر می خواهی شفا پیدا كنی چیزی نذر حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام كن و دعا كن ما ظهور كنیم، من اصلا در آن موقع متوجه نبودم كه ایشان آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و بعد كه از ایشان جدا شدم متوجه شدم كه ایشان حضرت بقیة الله الاعظم هستند. خیلی گریه كردم و همان روز بعدازظهر یك گوسفند و مقدار پنج هزار تومان نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام كردم. سال 1373 شمسی روز تولد آن حضرت موقع نماز ظهر و عصر بود كه خود ایشان را دیدم، آقا تشریف آوردند و به من گفتند: دوست داری شفا بگیری؟ من گفتم: آری آقا، چون مردم مرا خیلی سرزنش و تحقیرم می كنند. و گفتم: آقا شما سید



[ صفحه 473]



هستید؟ گفتند: بله گفتم: تو را به جدت مرا شفا بده. ایشان با پایشان به پهلو و دل من مالیدند و من روز بعد به دكتر رفتم، دكتر گفت: شما چكار كردی كه شفا گرفتی؟ من جریان را برایش تعریف كردم و ایشان خیلی گریه كردند و من به كرامت و بزرگواری حضرت شفا گرفتم و امیدوارم كه خدا تمامی بیماران مسلمان را شفا بدهد.

سیدمرتضی (محمدمهدی) موسوی كربلایی